مسئولیت سنگین خلبانان هواپیما بر کسی پوشیده نیست. زیرا آنها باید در مواقع اضطراری هر چه سریعتر بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.
بسیاری از افراد هنگام خرید بلیط هواپیما دچار اضطراب پرواز می شوند که می تواند به دلیل ترس از ارتفاع باشد. اما برخی از آنها می پرسند که آیا هواپیما از نظر فنی سالم است یا خیر. آیا خلبانان با تجربه هستند؟ یا هوا مساعد است؟
به نظر می رسد این ترس ها منطقی تر هستند! آیا شما هم از پرواز می ترسید؟ اگر می ترسید بهتر است از خواندن این مقاله صرف نظر کنید، زیرا در اینجا خلبان ها ترسناک ترین موقعیت های پروازی را که تا به حال تجربه کرده اند به اشتراک گذاشته اند و مطمئنا چیزی نیست که اعصاب شما را آرام کند.
۱. فرود آمدن در میان وزش بادهای شدید در خلاف جهت حرکت هواپیما
هواپیمای ما نزدیک بود در فرودگاه اوهر سقوط کند. کمک خلبان کاملا بی تجربه بود و سعی کرد در میان باد بی رحمی که در جهت مخالف هواپیما می وزید فرود بیاید. در واقع کمک خلبان باید دوباره دور بزند. من پشت هواپیما نشسته بودم. هر دو مسافری که کنارم نشسته بودند از ترس دست یا زانویم را فشار می دادند. هواپیما ضربه ها و ضربات شدیدی داشت. تا به حال خلبانی را تا این حد عصبانی ندیده بودم. تا هتل سر کمک خلبان فریاد می زند.
۲. از کار افتادن موتور هواپیما
من یک خلبان خصوصی هستم و در حال دریافت گواهینامه خلبانی تجاری هستم. ترسناک ترین اتفاق، از کار افتادن موتور هواپیما در ارتفاع 370 متری از سطح زمین است. وقتی نتوانستیم دوباره موتور را روشن کنیم، وضعیت اضطراری اعلام کردیم و خوشبختانه من در کنار مربی ام بودم که در چنین شرایطی او کنترل هواپیما را به دست می گیرد و من به تماس ها و چک لیست ها رسیدگی می کنم.
۳. اعلام بسته نشدن درب ورودی مسافران
خدمت را متوقف کردم و با ادامه پرواز درست کنار در نشستم و دعا کردم که مشکل از نشانگرهای کابین خلبان باشد. من مهماندار یک هواپیمای مسافربری کوچک 50 نفره هستم. حدود 40 دقیقه قبل از پرواز از کابین خلبان زنگ زدند و گفتند یکی از نشانگرها نشان می دهد که درب کابین مسافران قفل نیست. بنابراین من دوباره نشانگرهای قفل فیزیکی در را بررسی کردم و متوجه شدم که دو نشانگر از هشت نشانگر کمی شیطون هستند.
در طول 40 دقیقه باقی مانده از پرواز، به هر مسافری که قصد بلند شدن داشت هشدار دادم و هرکسی که شنیدم کمربند ایمنی خود را باز کرد. نمی خواستم اگر ناگهان در هواپیما باز شد، هیچ آدم بدشانسی بیرون پرتاب شود.
خوشبختانه حال همه خوب بود و بدون مشکل فرود آمدیم.
۴. متوقف شدن هواپیما در هنگام اوج گرفتن
من خلبان مسافربری نیستم اما گواهینامه خلبانی کوچکی دارم.من و کمک خلبان مامور شدیم که با هواپیمای سسنا از آریزونا به فلوریدا پرواز کنیم. ما برای سوخت گیری در نیومکزیکو توقف کردیم و وقتی از زمین پیاده شدیم فقط حدود 30 متر ارتفاع داشتیم که هواپیما ایستاد و دقیقاً در جهت مخالف حرکت کرد. دور زدیم و وارد لاین دیگری شدیم اما با شدت و سرعت به پایین آمدن ادامه دادیم. هواپیما به باند فرودگاه برخورد کرد و سپس وارد منطقه خاکی شد و در فاصله 21 متری از جایی که ابتدا با زمین برخورد کرد، توقف کرد که در مقایسه با سرعتی که در بزرگراه ها داریم، چندان قابل توجه نیست. هشت قسمت از بدنم از جمله سه مهره ام شکست و سه ماه در بیمارستان بودم.
۵. جرقه زدن موتور هواپیما
مسافران متوجه شدند و شروع به صحبت با یکدیگر کردند
شب پرواز کردیم و چراغ پاور سمت راست بعد از بلند شدن هواپیما روشن شد. چراغ های ابزار هواپیما شروع به چشمک زدن کردند. کمک خلبان در حال هدایت هواپیما بود. به او گفتم طبق معمول به کار خود ادامه دهد تا به ارتفاع مطمئنی برای رسیدگی به چک لیست برسد.
همانطور که در ارتفاع 152 متری پرواز می کردیم، دیدم رگبار جرقه های نوری از موتور سمت راست بیرون می آید. مسافران متوجه شدند و شروع به صحبت با یکدیگر کردند. کمک خلبان وحشت کرده بود. به او گفتم: «برگرد و برگرد». او به سمتی چرخید که قبلاً برای مواقع اضطراری هماهنگ کرده بودیم. به او گفتم “من کنترل هواپیما را در دست خواهم گرفت” و مسیر را در مسیر درست تغییر دادم. به او گفتم به اداره هوايي خبر بدهيم كه فوراً برگرديم. ژنراتور را خاموش کردم اما جرقه ها همچنان ادامه داشت. با این حال، موتور به خوبی کار می کرد.
فقط چند دقیقه تو هوا بودیم ولی مطمئنا آدرنالین خونمون بالا بود! بیرون آمدن جرقه از جلوی موتور اصلا جالب نیست. به هر حال از اینکه مشکل فقط از ژنراتور بود خوشحال بودم چون از قدرت هواپیما کم نمی کرد.
بعداً مشخص شد که یکی از مکانیک‌هایی که موتور را پس از معاینه فنی دوباره سر جای خود قرار داده بود، فراموش کرده بود که سیم‌های ژنراتور را کاملا سفت کند و باعث قطع شدن سیم‌ها شد.
۶. کم آوردن باند
در طول آموزش پرواز، موتور هواپیما ابتدا به اوج رسید و سپس سقوط کرد و تقریباً خاموش شد. دیگر باند کافی برای فرود فوری وجود نداشت. با زاویه حدود 180 درجه چرخیدیم و در جهت مخالف فرود آمدیم.
۷. تمام شدن باطری هواپیما
دوست پسر سابقم در حال پرواز بود که برق هواپیما قطع شد. فقط او و کمک خلبان در هواپیما بودند و در نهایت مجبور به فرود اضطراری در مزرعه شدند. آنها قبل از فرود بر روی باتری تا جایی که می توانستند سرعت خود را کاهش دادند، اما همچنان بسیار ناهموار فرود آمدند. خوشبختانه آسیب جدی ندیده اند. آنها فقط مجروح شدند. بعد از آن دیگر هرگز به خارج از کشور پرواز نکردیم.
